عکس های نیمه دوم آذرماه آقا پارسا
بازم سلام. ببخشید که دیر به دیر بهتون سر میزنم.مهم ترین اتفاق نیمه دوم آذر ،اولین واکسن من بود. مامانی و بابایی بهم کلک زدن. گفتن میریم ددر ، ولی نامردا بردن امپول زدن. منم فقط یه ذره گریه کردم ولی خیلی درد داشت..... اینجا بعد از واکسن ، بیحال خوابیدم. ..... بعد از واکسن ، چند روزی حموم نرفتم. آخه یه کم حال ندار بودم. اینجا خیلی هپلی شدم نه؟! بالاخره پاییز به آخر رسید و من اولین شب یلدا رو تجربه کردم. اینجا داریم میریم مهمونی خونه ی مامان جون واسه شب یلدا راستی این پاپوش ها رو مامانی واسم بافته. دستت درد نکنه مامانی پارسا و پسر عمه اش علی خیلی با این پسر عمه ام ، رف...
نویسنده :
مامانی
16:39